۱۳۸۴ اردیبهشت ۱۰, شنبه

چمران و ادبیات شهردار

امروزچمران به مناسبت روز شوراها یه نشست خبری داشت و بعد از اینکه عملکرد شورا را تشریح کرد که البته اکثر اونها تکراری بود به سوالهای خبرنگارهایی که درباره صحبت های روز پنجشنبه احمدی نژاد می پرسیدند جواب نداد!
سوال چندتا از خبرنگارها درباره ادبیات شهردار تهران و جایگاه او بود که چمران تنها گفت که ادبیات صحبت کردن خودش تغییر نکرده و به شوخی هم گفت با خوندن شعرهای حافظ بهتر هم شده ولی درباره ادبیات شهردارگفت: از خودش سوال کنید!!
آخر نشست بازهم خبرنگارا سراغ چمران رفتند و قسمتهایی از صحبتهای احمدی نژاد را به چمران گوشزد کردند و خواستار اظهارنظر از طرف سخنگوی شورا شدند که چمران تنها گفت که صحبتهای احمدی نژاد را هنوز نخوانده!!و وقتی خوند میتونه نظرش را بگه!!
خلاصه اینکه چمران از جواب دادن طفره رفت.
در ضمن احمدی نژاد که برای زیارت!!!(یه موقع فکر نکنید برای تبلیغات انتخاباتی)به مشهد رفته بود گفته:اتفاقات روزهاي آينده، معادله انتخابات را بر هم مي‌زند
حتما با اومدن ایشون تموم معاملات به هم میریزه و مثل بازار بورس با اومدن ایشون تغییرات اساسی در رتبه بندی کاندیدا ها صورت میگره و حتما سهام ایشونه که بیشترین سود را میکنه و در راس قرار میگیره!!

۱۳۸۴ اردیبهشت ۹, جمعه

قدرت رسانه ای شهردار

شهردار تهران در این دوسالی که این سمت را داره یک اقدامی در راستای عملی کردن کارهایی که تو سرش داشت و پشت هر کدام این کارها هم یک سیاستی خوابیده بود، انجام داد که به نظرم تا حالا خیلی مفید و مثمر ثمربوده!
اون اقدام، همگام کردن رسانه ها با مجموعه شهرداری بود.فکرش را بکنید از دو سال پیش ملاقاتهای مردمی هر پنجشنبه احمدی نژاد براهه و دوره چهارم خودش را سپری میکنه و تصور کنید در هر منطقه یک نشست خبری برپا میشه یعنی هر هفته یک نشست خبری یک ساعته با شهردار تهران و از دوسال پیش تیتر صفحه اجتماعی روزهای شنبه بیشتر روزنامه ها به اخبار این نشست مربوط میشه و....
به نظر من شهردار تونسته یک جریان خبری مثبت برای مجموعه شهرداری ایجاد کنه و در این راستا هم تهران سما با همکاری خبرگزاری مهر شروع بکار کرد و در آینده بسیار نزدیک خبرگزاری شهر هم راه میفته!!
حالا این فرد در هر هفته به راحتی میتونه به جریاناتی که در طول هفته اتفاق افتاده جواب بده و حتی از مقام خودش پا را فراتر بگذاره!!!
شهردار تهران این پنجشنبه منطقه 4 بود و خودش را در جایگاهی دیده که به رئیس جمهور توهین کنه!گفته:"صحنه‌ي كشور نشان
مي‌دهد در اين هشت سال سر چه كساني كلاه رفته است."
شهردار تهران که خودش را بسیار مردمی میدونه و یه همین دلیل اسم سایتش را گذاشته مردمیار اظهار داشته:"‌ خوشحال از اينكه بالاخره يك بار از ميان مردم عبور و در پايان دوره‌ي هشت ساله بخشي از مشكلات مردم را لمس كردند و متأسف از اينكه بسيار دير و در پايان دوره‌ي مأموريت با معضل ترافيك آشنا شدند."
یه جای دیگه هم گفته:"البته احتمال مي‌دهم كه رييس جمهور اين بار از مسير ويژه و با اسكورت حركت نكرده و همين امر باعث شده كه بخشي از مشكلات مردم را لمس كند. شايد به جاي اينكه از پاستور به دانشگاه تهران بروند، از كاخ سعدآباد حركت كرده‌اند و اين مسير طولاني وي را دچار مشكل كرده است و فكر مي‌كنم اگر دفتر ايشان در پاستور باقي مي‌ماند شايد زودتر با مشكلات مردم آشنا مي‌شدند چرا كه در سعدآباد انسان ديرتر واقعيت‌هاي زندگي مردم را مي‌بيند"
بقیه این سخنان گهربار!!را اینجا ملاحظه کنید.
دیروز جایی قرار داشتم وگرنه به منطقه 4 میرفتم ولی وقتی این حرفها را شنیدم کلی عصبانی شدم و اینبار از خودم پرسیدم توی این دوسال احمدی نژاد برای تهران چه کرد؟بجای توجه به زیر ساخت ها، برای اینکه شنیده مردم عقلشون به چشمشون هست تنها رو سازی کرد.بجای اینکه به وضع مترو برسه بدون مطالعه رفت سراغ منوریل و تراموا چون تو چشم هست!!
الان احمدی نژاد کارهای انتخاباتی خودش را شروع کرده و به شهرهای مختلف میره و تو دانشگاههای مختلف سخنرانی میکنه ولی یکماه پیش وقتی تو این نشستهای خبری هفتگی یکی از خبرنگارا دوباره درباره شرکت کردنش در انتخابات پرسید و بهش گفت که ما از کوشه کنار از کاندیدا شدنش چیزهایی میشنویم ولی چرا خبرنگارهایی که هر هفته با شما همراهی میکنند و به مناطق میایند را در جریان کارهای انتخابیتون نمیگذاری؟احمدی نژاد گفت:اگه به نتیجه ای برسم اولین نفرها شما هستید که متوجه خواهید شد!!
خلاصه اینکه هندوانه هایی زیر بغلها گذاشته شد که دیدنی بود.

۱۳۸۴ اردیبهشت ۵, دوشنبه

تراموا و بافت شهر

خیلی وقت بود که گزارشی ننوشته بودم و موتور گزارش نوشتنم داشت خاموش میشد ولی امسال تصمیم گرفتم که شروع کنم .چون سال پیش سال کاری خوبی برای من نبود و میتونست خیلی بهتر باشه!حالا بعد گذشت یکماه از سال این گزارش را درباره تراموا نوشتم.
لایحه تراموا تقریبا یکماهی میشه که هر سه شنبه تو دستور جلسات شورا قرار میگره ولی برای اینکه معمولا آخرین دستور جلسه هست وقت نمیشه که بررسی بشه.
دلم نمیخواد یه طرفه به قاضی برم ولی سیستم های حمل ونقلی مثل تراموا در دنیا دیگه طرفدار نداره.
یک قرن پیش هم بحث احداث تراموا تو تهران مطرح بود ولی اونموقع که دوران شکوفایی تراموا تو دنیا بود این سیستم تو تهران شکست خورد.ولی یه نکته دیگه ای هم هست و اون هم تغییر نوع نگاهمون به مسائله!اگه تراموا یی که استانداردها را رعایت کرده باشه را قبول کنیم و مطالعه شده بدونیم، مسیر هم باید مطالعه شده باشه.یاده دکتر حبیبی رئیس دانشکده هنرهای زیبا میافتم که وقتی بحث تعریض خیابان ولیعصر داغ بود پیشنهاد داد برای حفظ بافت طبیعی اون محدوده تراموا کشیده بشه!!البته این پیشنهاد هم جای بحث بسیار دارد!!

۱۳۸۴ فروردین ۲۸, یکشنبه

از دید من

یه غلطی کردم به دبیر گروه اجتماعی ایسنا گفتم که دارم یه گزارش درباره اسکان غیر رسمی برای فلان روزنامه مینویسم ،البته باورهای نادرستی که درباره این قشر وجود داره!هنوز یک هفته نشده سوژه من را کار کردند!!با عنوان بررسي" شهروندزدايي كم‌درآمدها" در گفت‌و‌گو با كارشناس اجتماعي.
البته گزارش من از این مصاحبه خیلی جامع تره ولی یکسری از موضوعات تکراری میشه!!! اما زیاد مهم نیست و من کار خودم را انجام خواهم داد.

زیاد از محیط ایسنا خوشم نیومد و به پیشنهاد کاریشون جواب منفی دادم.
درست هفته پیش بود که شب قبل از اینکه اولین و آخرین روز کاری ام را تو ایسنا شروع کنم ،خبرنگار حوزه شهری ایسنا به من زنگ زد و هرجوری بود با زبون بی زبونی حالیم کرد که یه موقع به سرت نزنه بخوای جای من را بگیری و تهدید کرد اگه دبیر گروهش بخواد حوزه شهری را ازش بگیره از ایسنا میره!من فقط بهش گفتم که برای من حوزه شهری مهم هست و خیلی هم دوسش دارم ولی حالا میخوام تو حوزه آموزشی که بهم پیشنهاد شده کار کنم و اگه خوشم نیومد به راحتی کنار میکشم و هیچ اصراری به موندن به هر قیمتی ندارم!اما فردای اونروز با غیر این موضوع مواجه شدم و دبیر اجتماعی ایسنا خواست تا از من بعنوان گزارشگر در تمامی حوزه ها استفاده کنه ولی بعد سوژه هایی داد که بیشترمربوط به آسیبهای اجتماعی و قتل و استثمار و... بود که اصلا با روحیات من سازگار نیست.
و اون شب تصمیم گرفتم که به پیشنهادشون جواب منفی بدم چون من فقط برای دل خودمه که دارم کار میکنم؛پس دوست دارم برم دنبال سوژه هایی که مورد علاقه ام هست نه اینکه بخاطر یک قرون دوزار هر پیشنهادی را قبول کنم!من به کار تخصصی بیشتر اعتقاد دارم،به ریز شدن در موضوعات مختلف،به نگاه کردن به جنبه های مختلف یک موضوع ولی اگه قرار بود در همه موضوعات اجتماعی گزارش بنویسم اونوقت دچار افت میشدم، دچار سطحی نگری و .....

۱۳۸۴ فروردین ۲۳, سه‌شنبه

پشت درهای شیشه ایی

گزارشی که خواننده را به ساختمان چوبی و بسیار زیبای شورا می بره و تو جو بررسی بودجه شهرداری پشت درهای بسته قرار میده.
بودجه شهرداری با توجیه تخصصی بودن غیرعلنی(البته با عنوان جلسه علنی بدون حضور مستمع) بررسی شد!
یعنی این بودجه از بودجه کل کشور که تو صحن علنی مجلس بررسی میشه تخصصی تره؟
از هفته پیش منتظر چاپ این گزارش بودم .گزارشی که یکی از دوستان خوبم نوشته و گزارشش را بااین جمله پر معنی تموم کرده:
"پشت درهاى شيشه اى شورا هنوز مى توان، تصويرها را به خاطر آورد. تصوير چالش ها، كشمكش ها، اينجا ديوار به ديوار همين ساختمان مجلل، در قلب خيابان بهشت تهران، مردانى آمدند و بر مسند شهريارى تهران نشستند كه دير يا زود رفتند، بسيارى اما تنها به يك اتهام: سندى كه شفاف نبود... دادگاهها چه زود از خاطر مردم مى روند... آدم ها هم؟"
مطمئنا این گزارش مستند خیلی ها را عصبانی و به واکنش وادار میکنه!!!

۱۳۸۴ فروردین ۲۱, یکشنبه

بارون درخت نشین

از اول امسال یه برنامه هایی برای خودم چیدم که یکیش اجرای سیاست خوندن یک کتاب در هفته هست .تا الان هم که سه هفته از سال گذشته سه تا کتاب خونده ام.البته این برنامه را از اسفند سال پیش شروع کردم ولی حالا جدی تر شده!!
آخرین کتابی که خوندم (یعنی دیروز تمومش کردم) کتاب بارون درخت نشین نوشته ایتالو کالوینو بود.
یک رمان جالب با مفاهیمی زیباتر!بارونی(بارن) که دوری گرفتنش از زمین و زندگیش روی درختها بخاطر نزدیکتر شدن به آسمانها نبود بلکه برای این بود که زمین را بهتر ببینه!برای اینکه نظم های کهنه اجتماعی را دگرگون کنه و نظم جدیدی را ایجاد کنه و با
دگرگون کردن زندگی خود الگویی از پویندگی را به نمایش بگذاره!
خلاصه اینکه کتاب خوبی بود در ضمن هفته اول سال کتاب "چراغ ها را من خاموش میکنم"زویا پیرزاد را خوندم که به نظرم یه برشی از زندگی چند خانواده ارمنی در آبادان بود ولی تصویرسازی های زیبایی داشت و در دومین هفته هم "مترجم دردها"ی جومپا لاهیری را خوندم که بعضی از داستانهاش بسیار دلچسب بود و خوشمزه ( البته به تندی غذاهای هندی...

۱۳۸۴ فروردین ۲۰, شنبه

پرنسس جدید



پرنس چارلز و کامیلا پارکر بعد 35 سال ارتباطی که هر دو با وجود متاهل بودن با هم داشتند، ازدواج کردند.
وقتی تیتر رسانه ها را میدیدم اغلب تیتر زده بودند "بالاخره ازدواج کردند"

۱۳۸۴ فروردین ۱۹, جمعه

بوش و خاتمی

قصه

امشب به قصه ی دل من گوش می کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می کنی.....

۱۳۸۴ فروردین ۱۸, پنجشنبه

کار

امسال را با دو پیشنهاد کاری شروع کردم که هر دو خبرگزاری هستند.یکی را بخاطر تخصصی بودن رد کردم و در گیر و دار تصمیم گیری برای اون یکی هستم.
اونجا که ایسنا باشه حوزه آموزشی بهم پیشنهاد شده که واقعا بعد از سه سال کار کردن تو حوزه شهری خیلی برام سخته از این حوزه خارج بشم ولی یاد کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد میوفتم که شاید بعضی تغییرات برام مفید باشه!وبه جلو رفتنم کمک کنه ولی .....
نمیدونم!خیلی سرگردونم!گاهی فکر میکنم از کار کردن تو خبرگزاری ها به شدت زده شده ام چون اونجا فقط باید خبر تولید کنی و کمتر
میتونی نگاهت را تو خبر بیاری و خیلی موقع ها خسته کننده میشه!!!
بهر حال الان تنها هدفم اینه که از موقعیتی که هستم فرار کنم!

۱۳۸۴ فروردین ۱۷, چهارشنبه

خبرنگاران شورای شهر و مجلس

از شروع بکار مجلس هفتم کم و بیش در جریان مسائلی که در ارتباط با خبرنگاران بوجود آوردن هستم تا اینکه مسیح علی نژاد را اخراج کردند!!
سر گیردادن به حجاب خانم های خبرنگار یاد اوایل کار شورای دور دوم افتادم که این مسئله وجود داشت .یادمه وقتی یکی از خبرنگارا میخواست با یکی از اعضا مصاحبه بگیره اون عضو شورا گفت که اول حجابتو درست کن تا مصاحبه کنم!
اون زمانا چندین مورد مثل این موضوع پیش اومد ولی مدتیه دیگه مشکلی پیش نیومده و روابط اعضای شورا با خبرنگارا حسنه هست.
دیروز قرار بود جلسه شورا بدون حضور مستمع باشه ولی ساعت 9/30 زنگ زدند که جلسه علنی شده و با یک ساعت تاخیر اومدیم شورا که یکی از اعضا وقتی تو راهرو یکی از خبرنگارا رو میبینه میگه معلوم هست شما کجایید؟
این عضو شورا میگفته از اول جلسه هی میگفتیم الان میاند ولی وقتی دیدیم خبری نشد فکر کردیم شاید اتفاقی افتاده!
البته گاهی اوقات بعضی از قلقلکهای روزنامه نگارا اونها را حسابی شاکی میکنه که آخریش "در حاشیه جلسه شورا"ی روزنامه شرق بود که هرکدوم از اعضای شورا البته در حمایت از شیبانی یه چیزی به خبرنگارش گفتند چون اون تو در حاشیه نوشته بود که در بررسی فلان دستور جلسه هیچ کدام از اعضا به جز خادم و چمران به صحبتهای مشاور طرح گوش نمیکردند و هرکی به کاری مشغول بود ،مثلا فلانی قرآن میخوند اون یکی بولتن شهرداری را میخوند یکی دیگه از اعضا با چند تای دیگه حرف میزد(البته همه اینها را با اسم آورده بود)و بالاخره شیبانی هم مثل سایر جلسات شورا خواب بود!!!
که این موضوع اعضای شورا را شاکی کرده بود و حتی یکی از اعضا وقتی من را دید میگفت این خبرنگار شرق خیلی بی ادبه!من هم نمیتونستم هیچی بگم چون دیدم آتیشش خیلی تنده!!

تراموا در تهران

یکی از دستورات جلسه دیروز شورای شهر تهران لایحه احداث تراموا از میدان امام حسین تا میدان راه آهن بود که وقت نشد بررسی بشه و قرار شد هفته دیگه تو دستور جلسه قراربگیره که مطمئنا این موضوع هم مثل مونوریل سروصدا بپا میکنه!
اونجوری که من شنیدم الان تو دنیا تراموا یک وسیله منسوخ شده هست و اما بالاخره انتخابات نزدیکه!!!
چند ماه پیش یکی از اعضای شورا یه نشست خبری گذاشته بود که از مونوریل حمایت کنه و مزایای مونوریل را بگه که در یکی از جمله هاش به سیستم های حمل ونقل عمومی که در دنیا مورد استفاده قرار میگیره اشاره کرد و خیلی روشن گفت تراموا منسوخ شده هست چون آلودگی صوتی زیادی داره و من چون میدونستم تو شهرداری صحبت ساخت تراموا هم هست ،این سوال را پرسیدم که فهمیدم انگار اطلاع نداره که وقتی روابط عمومی در گوشش اشاره ای کرد گفت که اون خط تراموایی که شهرداری میخواد بسازه تو کمربندی تهرانه و خارج از شهره!!!
حالا باید دید که آقای واعظی آشتیانی موضعش نسبت به احداث تراموا در داخل شهر چیه!!
البته جواب هم روشنه چون اگه شهردار بگه ماست سیاهه بعضی ها تو شورا میگند.......