همیشه وقتی با خبرخودکشی در مترو روبرو می شوم از خودم می پرسم چرا مترو؟
یکی دو ساعت پیش یک نفر خودش را در ایستگاه 15 خرداد مترو جلوی قطار انداخت و خودکشی کرد.
آخه چه اصراری هست که در مترو خودکشی کرد؟ شما جمعیت متروی بازار(15 خرداد) را تصور کنید! حالا یک نفر تو این شلوغی که اغلب هم همه آنها عجله دارند می آید و خودش را می کشد. حالا باید انتظار تاخیر چند ساعته مترو را کشید و کلی فحش و بد و بی راه نثار آن خدابیامرز کرد.
در ضمن این موضوع را که شنیدم یاد ماجرای یک خودکشی افتادم که نفهمیدم آخرش چی شد.
روزی روزگاری نه چندان دور (فروردین همین امسال) در تدارک برگزاری یک نشست خبری با حضور مهدی چمران در محل کارم بودم. این نشست قرار بود ساعت 10 برگزار شود و من زودتر آمدم تا کارها را هماهنگ کنم.
در اداره اخبار مشغول گرفتن پرینت بودم که تلفن زنگ زد و پسر جوانی از پشت تلفن گفت:خانم من می خواهم خودکشی کنم . بهتون اطلاع دادم تا بیایید از من گزارش تهیه کنید!!!!!!!!!!!!
کلی تعجب کردم و در عین اینکه خیلی عجله داشتم اما نمی تونستم هیچی نگویم و تلفن را قطع کنم.
پرسیدم چرا می خواهی خودکشی کنی؟
گفت: خسته شدم . تازه سربازی ام تمام شده اما نه شغلی دارم نه زندگی ای .
می گفت نامزد دارد . این موضوع را که گفت،نصیحت !!! کردنم را به این وادی کشاندم!!
اما قسم خورد که تا ظهر خودش را می کشد و فقط می خواسته اطلاع بده که اگر خواستیم برویم گزارش تهیه کنیم!!!تلفنش دقیقه ای بود و گویا بعد از مدت مشخص شده قطع شد.
میون رفتن و یا منتظر موندن برای تلفن مجدد مردد بودم. چند دقیقه ای منتظر موندم. خبری نشد. رفتم...................
تکمیلی:خبر مربوطه
دردناکه مانند خودکشی کارگرِ کارخانهی کنف رشت