۱۳۸۶ بهمن ۱۰, چهارشنبه

اشتباه مدیرعامل شهروند، طلایی را استاد دزدها کرد

همیشه حاشیه خبرها جذابیت خاص خودش را دارد. هفته پیش خبر حاشیه های جلسه مجلس را دیدم(از شهادتین در تریبون تا خوش تیپ ترین نماینده مجلس!) که در چند سایت انعکاس پیدا کرده بود و برای من خیلی جالب بود.

در دوره جدید فعالیت شورای شهر تهران هم خبرنگار خبرگزاری مهر خیلی خوب حاشیه های جلسه شورای شهر را می نویسد اما گاهی با تیغ سانسور در خبرگزاری اش مواجه می شود.او حاشیه های جذاب جلسه دیروز شورا را در وبلاگش با نام پایتختستان منتشر کرده است که خواندنش خالی از لطف نیست(خرید گوشت تاریخ مصرف گذشته توسط پروین احمدی نژاد).

اما یکی از حاشیه های جلسه دیروز شورای شهر حضور مدیرعامل فروشگاه های شهروند بود که پشت تریبون دچار یک اشتباه سهوی می شود و طلایی را با عنوان استاد دزد ها معرفی می کند!!!....................

۱۳۸۶ بهمن ۸, دوشنبه

تک راًی های غایب

دیروز با وجود اینکه جلسه شورای شهر به مانند یکشنبه های گذشته پشت درهای بسته تشکیل شد اما حاشیه های داغ آن تا حدودی به بیرون درز پیدا کرد.

یکی از مهمترین طرح هایی که در جلسه دیروز تصویب شد مربوط به مدیریت اختصاص امکانات شهرداری به کاندیداهای نمایندگی مجلس هشتم بود.

این همان طرحی است که اصلاح طلبان در روزنامه اعتماد حسابی تبلیغش را کرده بودند. در جلسه دیروز گویا دو ویرایش از این طرح در دستور کار قرار می گیرد : یکی طرح مربوط به کمیسیون اصلی که کمیسیون فرهنگی بود و دیگری طرح مربوط به کمیسیون برنامه و بودجه یا به قول آقای نجفی که در وبلاگش در این باره نوشته :«طرح خادم»!!

آقای نجفی در وبلاگش می نویسد که:«یکی از اعضا پيشنهاد دهندگان را به صرف اينكه طرحي در ارتباط با انتخابات ارائه كرده اند، به سياسي كاري و استفاده ابزاري و ... متهم ساخت.» که اسمی از آن عضو نیاورده اند ولی گویا آن عضو حمزه شکیب بود.

چند نکته جالب در این زمینه به نظر من وجود دارد :

آقای نجفی در وبلاگش به گونه ای القا کرده که با وجود اینکه یک فوریت طرح در 16 دی ماه تصویب شده بود اما هیات رئیسه(چمران) آن را دیر در دستور کار قرار داده بود. شاید مقصود این است که زمانی این طرح در دستور کار قرار گرفت که دو نفر از امضا کنندگان غایب بودند. در واقع این طرح توسط کمیسیون فرهنگی – اجتماعی تهیه شده بود اما جالب اینجاست که دو نفر از کمیسیون پنج نفره فرهنگی – اجتماعی در جلسه دیروز غایب بودند .آقای مسجد جامعی (با وجود احترامی که برایشان قائل هستم) اما فکر می کنم بیشترین غیبت ها را در جلسات شورای شهر دارند. ایشان بعد از اینکه چند هفته به دلیل سفر حج واجب در جلسات شورا حضور نداشتند اینبار به عتبات عالیات مشرف شده اند. آقای ساعی هم در سفر ترکیه هستند. خوب اگر این طرح برای امضا کنندگان مهم بود تقصیر گروه مقابل نیست که امضا کنندگان آن غایب هستند ضمن اینکه حبیب کاشانی هم از گروه مخالفان طرح اصلی به دلیل مسابقه پرسپولیس غیبت داشت و شیبانی هم جلسه را زودترترک کرده بود.

پس به نظر من اگر دو نفر امضا کننده می بودند طرح حتما رای می آورد.
در ضمن آقای نجفی گویا در شمارش دچار اشتباه شده اند و در وبلاگشان نوشته اند:«...... آن طرح را به رأي گذاردند و با 6 راي از 12 رأي حاضرين به تصويب رسيد. ( علت تصويب موضوع اين است كه در شرايط تساوي آراء هر طرف كه رأي رئيس شورا باشد پذيرفته مي شو!)»
کسانیکه به طرح خادم رای ندادند:
1- نجفی
2- ابتکار
3- دبیر
4- طلایی
5- آباد
بودند که می شود 5 رای مخالف نه 6 رای. گویا از آن طرف هم شیبانی جلسه را ترک کرده بود که اگر ترک نمی کرد می شد 7 رای ولی 6 رای شد.
به نظر من همین تک رای ها تعیین کننده یک طرح است. البته معتقدم که اگر این طرح به فرمانداری می رفت به آن اعتراض می خورد .
در نهایت فکر می کنم هر دو طرح چیزی را عوض نمی کند چه طرح کمیسیون فرهنگی تصویب می شد و چه طرحی که توسط خادم تصویب شد!

۱۳۸۶ بهمن ۱, دوشنبه

ترکیب زباله ، یخ و نخاله


اینجا کمی پایین تر از پارک وی است. کنار سنگفرش های جدید پیاده رو. جایی که زباله با یخ و برف و نخاله ساختمانی این ترکیب بدیع را به وجود می آورد.

۱۳۸۶ دی ۳۰, یکشنبه

گرمخانه سیاه است.....

هفته پیش و در اوج سرما ،برای تهیه گزارش به یکی از گر مخانه های شهرداری تهران که برای نگهداری بی خانمان ها احداث شده رفتم.
ساعت 5 بعد از ظهر مسئول روابط عمومی به من گفت که ساعت 7 جلوی در شهرداری باشم تا به همراه یکی از گشت های شبانه ابتدا در شهر گشتی بزنیم و سپس به گرمخانه فتح واقع در جاده ساوه برویم.

در مینی بوسی که من بودم ، دو بی سرپناه که هر دو معتاد بودند هم حضور داشتند. یکی از آنها حسابی غر می زد که من خانه و زندگی دارم و مرتب فحش می داد. مددکاری که در مینی بوس بود ، او را خوب می شناخت. مهمان چندباره گرمخانه ها بود. با تهدید ساکت شد.
گرمای گرمخانه گرما بخش جمع نبود. همه بریده بودند. با هیجان صحبت و حرفهایشان را چندباره تکرار می کردند.بی کاری و اعتیاد مشکل اغلب آنها بود.

یک نفردر بین آنها هم ایدزی و هم هپاتیتی بود. خانواده او را طرد کرده بودند و با وضع بسیاربدی در گرمخانه روزهای آخر زندگی خود را می گذراند. همه اشان مشکل داشتند که با دیدن یک خبرنگار فکر می کردند روزنه امیدی به رویشان باز شده اما دریغ......

دسته جمعی برای فرار از دغدغه هاشون تلویزیون تماشا می کردند .روی تخت های دو طبقه دراز کشیده بودند.

اغلب افرادی که با من صحبت کردند معتاد بودند یا نصفه نیمه ترک کرده بودند.....به راحتی باهاشون همکلام شدم. اما چه کار می توانستم برایشان انجام دهم. نا امیدی به سراغ من هم آمد.......


نزدیک های ساعت 10 شب بود که از گرمخانه بیرون آمدم . آژانس ماشین نداشت. مجبور شدم با گروه خبری "درشهر" تا میدان آزادی بیایم اما از آزادی به بعد مشکلات من شروع شد.......مسیر زیادی را پیاده آمدم. نمی شد به هیچ خودرویی اطمینان کرد.....شاید بیش از 20 خودروی رنگ و وارنگ جلوی پایم ترمز کرد . عقب و جلو کردند و رفتند......... سرما به مغز استخوانم رسید بود و فکرم کار نمی کرد. یک تاکسی جلوی پایم ترمز کرد . به جای اینکه بگویم دربست گفتم مستقیم. به راهش ادامه داد و رفت.با هر زحمتی و بدبختی ای بود ساعت یازده و نیم به خانه رسیدم .........

۱۳۸۶ دی ۲۸, جمعه

قالیباف اولین نفر نیست!!

مطلبی که می نویسم له یا علیه فردی نیست و فقط و فقط اطلاع رسانی است:

سایت فردا در خبری جالب با تیتر" اولین شهردار ایرانی در بین شهرداران منتخب جهان"به خبری پرداخته که طبق آن قالیباف در لیست
50 نفری انتخاب برترین شهرداران جهان قرار دارد .این سایت قالیباف را نخستین شهردار از ایران معرفی کرده که در این لیست قرار می گیرد اما غافل از اینکه با کلیک کردن روی اسامی نامزدهای شهرداران منتخب جهان در سال 2005 ،نام محمود احمدی نژاد به عنوان فینالیست های آن سال معرفی شده است.
يك زن،بهترين شهر دار جهان شد(خبری که آن زمان من ترجمه کرده بودم)
زمانیکه احمدی نژاد در این لیست قرار گرفت تازه به ریاست جمهوری رسیده بود. جالب است که مسئولان سایت فردا، نظرهایی را که در حمایت از احمدی نژاد در آن سال نوشته شده است را بخوانند:(انگلیسی)
ترجمه شده بخشی از آن در ادامه می آید:(این ها را طرفداران شهردار سابق نوشته اند.ببخشید اگه زیادی غلو شده.تقصیر من نیست)

"احمدي‌‏نژاد، بهترين شهردار ايران، هم‌‏اكنون رئيس‌‏جمهوري ايران است. اين شهردار كه حالا رئيس‌‏جمهور ايران است مردي محترم و با ديدگاه‌‏هاي شفاف، هوشي بالا و اراده‌‏اي قوي است. او نه‌‏تنها براي شهروندان كشورش يك الگوست بلكه سرمشقي براي همه جهانيان به شمار مي‌‏آيد.
محمود احمدي‌‏نژاد يك اصلاح‌‏طلب واقعي است چرا كه او تغييرات زيادي در تهران ايجاد كرد. او انساني دوست‌‏داشتني و بسيار مهربان است .احمدي‌‏نژاد، شهردار قرن بيست‌‏ويكم تهران است و تهراني‌‏ها اكنون مي‌‏توانند تحت يك مديريت جديد، مدرن و آينده‌‏نگر زندگي كنند.
شهردار تهران، مرد عمل است. او زياد حرف نمي‌‏زند مگر اينكه لازم باشد. وي اگرچه وعده‌‏هاي زيادي به مردم داد اما به همه آنها عمل كرد. اين كار وي ساير مقامات كشور را شگفت‌‏زده كرد و نتايج آن، معجزه‌‏آسا بود. پس از گذشت چند سال، خيابان‌‏ها فوراً اسفالت و تعمير شدند. اين تنها يكي از هزاران مورد است چرا كه توجه به ريزترين مسائل تهران، تنها از ذهن كسي گذر مي‌‏كند كه با زندگي واقعي مردم در تماس بوده باشد.
ايراني‌‏هاي مقيم خارج كه پس از پنج سال به تهران برگشته‌‏اند باديدن اين همه تغيير و بهبود، شگفت‌‏زده شدند. شهردار تهران، مديري مدرن است كه با فساد مبارزه مي‌‏كند. او موفق‌‏ترين شهردار در تاريخ معاصر است."

----------------

به نظر من سایت شهردارن جهان آنقدرها هم معتبر نیست که بخواهد بهترین ها را انتخاب کند.رای ها هرچه بیشتر باشد وجاهت کار بالاتر می رود. سال گذشته در کل 103 هزار نفر در رای گیری ها شرکت کرده بودند که گویا شهردار ملبورن برگزیده شد.
پی نوشت: سایت فردا نیوز خبرش را اصلاح کرد

۱۳۸۶ دی ۲۶, چهارشنبه

از خدا چرا صدا نمی رسد؟

.....
آنكه با تو ميزند صلای مهر ،
جز به فكر غارت دل تو نيست!
گر چراغ روشنی به راه توست!
چشم گرگ جاودان گرسنه ای است!
ای ستاره ، ما سلام مان بهانه است
عشق مان دروغ جاودانه است!
وانكه با تو صادقانه درد دل كند
های های گريه شبانه است!
.....
ای ستاره ، ای ستاره غريب!
ما اگر ز خاطر خدا نرفته ايم
پس چرا به داد ما نمی رسد؟
ما صدای گريه مان به آسمان رسيد
از خدا چرا صدا نمی رسد؟
"فریدون مشیری"

۱۳۸۶ دی ۲۵, سه‌شنبه

خبرنگاران و برنامه های شهردار

دیروز برنامه بهره برداری رسمی از خط بی آر تی از میدان آزادی به تهرانپارس بود.قرار برنامه سمت شرقی خط ،توی یک فضای سربسته بود. روابط عمومی گفته بود بیرون چادر تریبون درست کرده تا خبرنگاران مکتوب آنجا با شهردار مصاحبه کنند و خبرنگاران تصویری هم در مسیر و داخل اتوبوس سوالات خودشان را بپرسند اما شهردار بدون توجه به این مسئله گفت که داخل اتوبوس مصاحبه می کند.

هجوم به داخل اتوبوس چنان بود که خیلی ها از جمله من جا موندم. خبرنگارهایی که داخل اتوبوس بودند می گفتند که به شهردار اعتراض کرده اند که آیا اتوبوس جای مناسبی برای مصاحبه است ؟ او هم گفته: به هر حال خبرنگاران نيز خواهند فهميد كه مسافران در شلوغي چه مي‌كشند.
گویا یکی از بچه ها جواب داده که مسئولان باید متوجه این ازدحام شوند!!

من هم می گویم که ما خبرنگاران جزو همین مسافران هستیم و مشتری هر روزه اتوبوس های شلوغ !!ما خیلی وقته که فهمیده ایم اوضاع حمل و نقل شهری چگونه است. چون جزو مسافران دائمی مترو، تاکسی و اتوبوس هستیم.
آقای قالیباف ! شما در وبلاگتان یا جاهای دیگر همیشه با کلام احترام خبرنگاران را حفظ کرده اید اما در عمل به خبرنگارانی که برنامه های خبری شما را پوشش می دهند بی احترامی می کنید!!
آیا در جریان هستید برای حضور در این برنامه چند مرحله را رد کردیم و مورد سوال چند نفر قرار گرفتیم؟ می دانید یکی از خبرنگاران که چند روز پیش در همین شلوغی اتوبوس ها کیف پولش را دزدیده بودند چون کارت خبرنگاری اش هم دزدیده شده بود با بی حرمتی یکی از مسئولان ورود به برنامه مواجه شد ؟
آیا وقتی با چند خبرنگار مرد عظیم الچثه در حال مصاحبه هستید(برنامه 1888) متوجه خانم های خبرنگار و حرمت گذاشتن به آنها هم هستید؟ آیا در همین اتوبوس متوجه شدید همین خانم های خبرنگار در چه شرایطی خودشان را کمی به نزدیک شما با وجود آن همه مردی که دور و بر شما را گرفته بودند و معلوم نبود کی هستند رساندند ؟
آیا فکر می کنید که ما خبرنگاران فقط باید میرزا بنویس برنامه های شما باشیم؟
در افتتاح پارک الغدیر من اولین نفری بودم که شروع به پرسیدن سوال از شهردار کردم اما حاضر و غایب نکردم که ببینم خبرنگار واحد مرکزی خبر آمده یا نه!
بعد از مصاحبه خبرنگار واحد مرکزی خبر جلو آمد و با لحن اعتراض آمیزی به من گفت: با این هیکل (به هیکل خودش اشاره کرد) می توانم جلوی کار شما را بگیرم!!

۱۳۸۶ دی ۲۲, شنبه

کمک به یک کفاش

بالاتر از میدان ونک ، در خیابان ولی عصر ، کنار بانک تجارت یک کفاش بساطش را پهن کرده . بدون هیچ سرپناهی. کلی نامه از شهرداری چی ها داره که می تواند دکه ای درست و درآن کاسبی کند اما گویا چند وقت پیش شهرداری چی های منطقه سه دکه اش را خراب کرده اند.
در سرمای چند روز اخیر که هر کدام از ما طاقت لحظه ای ماندن در این هوا را نداریم از ساعت 8 صبح تا 10 شب کار می کند.
دو هفته پیش از طریق یکی از خبرنگاران شبکه خبر شماره من را به دست آورد و زنگ زد. اسمش مراد محمدی است. یک بچه علیل داره با کلی بدبختی که روی سرش ریخته است. از من خواست با توجه به اینکه در شهرداری آشنا دارم کاری برایش انجام بدهم. ولی این مشکل تنها از طریق شهرداری منطقه برطرف می شود که من در آنجا متاسفانه فردی را نمی شناسم.
در چند روز اخیر چند بار از میدان ونک گذشته ام و کفاش را دیده ام و دچار عذاب وجدان بدی شده ام. این را اینجا نوشتم تا اگر کسی کمکی از دستش بر می آید انجام دهد. من هم تلاش خودم را می کنم.

۱۳۸۶ دی ۱۴, جمعه

بدحجاب ها ،بیرون!!!

امروز با یک خبر حاشیه ای در روزنامه اعتماد ملی روبرو شدم که برایم جالب بود.
روتیتر و تیتر خبر این هست:
رئيس سازمان فرهنگي - هنري شهرداري به بدحجابان اعتراض كرد:

که در متن خبر به طور خلاصه اینطور آمده که احمد نوریان معاون فرهنگی – اجتماعی شهردار تهران که در اخیرا رئیس سازمان فرهنگی – هنری شهرداری هم شده در افتتاحیه نمایشگاه جایزه ادیان توحیدی و در زمانیکه پشت تریبون قرار گرفته، یکی یکی بد حجاب ها را با دست نشان داده و از آنها خواسته یا حجابشان را درست و یا سالن را ترک کنند!! که افراد مورد اشاره با ناراحتی سالن را ترک کردند.

«احمد نوریان» از یاران نزدیک شهردار تهران است و در زمانی که قالیباف در نیروی انتظامی بود در تیم او جای داشت. در نهایت با او به شهرداری آمد و معاون اجتماعی – فرهنگی شهردار شد. از اوایل امسال هم با شروع به کار فعالیت شورای جدید و با توجه به اختلاف هایی که در سازمان فرهنگی – هنری به وجود آمد ، نوریان به سازمان منتقل شد و مسئولیت این سازمان پر حاشیه را قبول کرد.

من معاون شهردار را آدم بسیار معتقدی می دانم که در جاهایی این اعتقاد مفید و در جاهایی خیلی خشک و متعصبانه می شود.این اعتقاد در برخی از فعالیت ها که شاید خیلی ها دنبالش نروند (در حوزه اجتماعی و بخشی مربوط به آسیب های اجتماعی) به نظر من خیلی خوب است(نیاز به توضیح بسیار دارد که خارج از حوصله این مطلب است).
اما ترکش برخی از همین نگاه های خشک و متعصبانه نصیب من هم شده است که پیش از آن دامن یکی از دوستانم را گرفته بود و در شورا یک درگیری لفظی را بین این دوست با معاون شهردار ایجاد کرد.

من به همراه یک همکار آقا، نماینده رسانه امان در شهرداری هستیم و اخبار این حوزه را با یکدیگر پوشش می دهیم . یک سالی می شود که این همکار آقا با من فعالیت می کند و تا پیش از این یک خانم با من همراه بود. بعد از اضافه شدن این همکار آقا ، رفتار روابط عمومی معاونت اجتماعی در دعوت کردن از من در برنامه های مربوط به معاون شهردار تغییر کرد. پرس و جو کردم تا به این نکته رسیدم که آقای معاون راحت تر هستند که با خبرنگار آقا به گفت و گو بنشینند بنابراین من باید حذف می شدم و حذف شدم!!
ابتدا خیلی از این رفتار ناراحت بودم و این برخورد ها را توهین آمیز می دانستم چون دید مثبتی به معاون شهردار داشتم اما بعد ها بی تفاوت شدم و قید برنامه های معاونت را زدم و.....

چند وقت پیش وقتی این ماجرا را برای یکی از مسئولان روابط عمومی شهرداری تعریف کردم، من را شماتت کرد که چرا کنار کشیدم و.....
وقتی هم نوریان به سازمان فرهنگی – هنری رفت با توجه به این برخوردها، این واکنش ها که در برنامه سازمان پیش آمد قابل پیش
بینی بود.

من نمی گویم آقای معاون اعتقاداتش را کنار بگذارد اما فکر نکنم این نحوه برخورد هم کار به جایی ببرد.................

۱۳۸۶ دی ۱۲, چهارشنبه

شهردار شهر مردگان

گفت و گویم با محمود رضائیان مدیرعامل سازمان بهشت زهرا که 22 سال در این مکان فعالیت کرده است.

۱۳۸۶ دی ۱۱, سه‌شنبه

رسالت خبری در رسالتی دیگر.............

یکی از سیاست های خبری شبکه خبری تازه تاسیس برنا ، نوشتن گزارش های روزانه منفی علیه شهرداری است.به نظر من اغلب گزارش ها بسیار سطحی و غیر حرفه ای است.
داشتم گزارشی درباره تونل توحید در این سایت می خواندم که با عنوان تبلیغات تلویزیونی این پروژه نوشته شده بود(رسالتی دیگر در راه است....).
در گزارش نویسی، ورودی گزارش یکی از مهمترین بخش های گزارش است که باید جذابیت ، خلاقیت ، اختصار و .... در آن رعایت شود . حال شما ورودی این گزارش را به دقت بخوانید وقضاوت کنید:

«زماني که تهران در سال هاي مياني دهه 70 رکودي را که ساليان دراز به دوش کشيده بود، پشت سر گذاشت و مديريت شهري به دنبال راهکارهايي براي بهبود وضعيت بد اقتصادي، افزايش منابع محدود درآمدي، ارتقاء نماي بصري نامطلوب حاکم بر شهر و از همه مهمتر حل مشکلات نظام رفت و آمد ترافيکي مي گشت، هيچ کس فکر نمي کرد يکي از مهمترين پروژه هاي شهري آن سال ها تا اوايل تابستان 85 به درازا بيانجامد و کاري که در کمتر از سه سال بايد به پايان مي رسيد 9 سال تهراني‌ها را چشم انتظار نگه دارد. »

بعد یک پیشینه خبری بسیار ضعیف نوشته شده است که این تونل که قرار بود سه ساله به بهره برداری برسد ،نه ساله به بهره برداری رسید . در ادامه از تبلیغ تلویزیونی این نتیجه گرفته شده که چون قرار است رسالتی دیگر در راه باشد پس این تونل که از تونل رسالت طولانی تر است(2 برابر بیشتر) پس با این حساب 18 ساله ساخته می شود.
بعد دوتا مصاحبه با دو نفر از اعضای شورای شهر نوشته شده که هر دو تائید می کنند پروژه طبق زمانبندی پیش می رود ..در این مصاحبه ها حتی گزارشگر اصراری به مواضع قبلی خود ندارد که در سوال با این دو بپرسد.دوتا مصاحبه بدون هیچ ردی از حضور خبرنگار به یکدیگر چسبیده است.

اما یکی از نکات جالب این گزارش که به نظرم قشنگ بود، بی اطلاعی اعضای کمیسیون عمران از ساخت تونل توحید بود.
یک نکته دیگر اینکه خبرنگار در گزارشش نوشته هرچه تلاش کردیم موفق نشديم با دکتر نصر، مديرعامل سازمان مهندسي و عمران شهرداري تهران گفتگو کنيم!!!!!!!!!!!

چه لزومی به نوشتن ناتوانی خبرنگار در گفت و گو کردن وجود دارد!! من هم خبرنگار این حوزه هستم و می گویم مهندس نصر یکی از افرادی است که به راحتی می توان با او گفت و گو کرد البته اگر کمی تلاش و صبرمان را بیشتر کنیم. مطمئن هستم دیگر خبرنگاران این حوزه این موضوع را تائید می کنند.
آخر گزارش هم با جمله ........تمام شده :
رسالتي ديگر در راه است،
دعا کنيد که ميلادي ديگر در راه نباشد!


واقعا اگر می خواهید انتقاد کنید درست انتقاد کنید. کاری نکنید که باعث خنده شوید.در شهرداری موضوع برای انتقادی کار کردن زیاد است. در این گزارش حتی خبرنگار به خودش زحمت نداده از جای گرم و نرم خود سری به تونل توحید بزند. یا با مردم صحبت کند یا روند کار را طبق شواهد خودش توصیف کند!!