۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

تاکسی نوشت هایی از اصفهان تا تهران

هفته پیش دو روزی را در اصفهان گذراندم. این سفر همزمان با سفر رئیس دولت حاضر به این استان بود. می خواهم چند برداشت جالب و مرتبط از این سفر را بیاورم:

برداشت 1 – اصفهان –سوار تاکسی- حرکت به سمت محل اقامت- ساعت 7 صبح- پنجشنبه
من: چرا رنگ این پارچه نویس های استقبال نارنجی هست؟
همسفر اول: نمی دونم.
من: شاید می خواستن در شب هم جلوه داشته باشه.
همسفر دوم: خوبه دیگه اومده اصفهان.
همسفر دوم بلند بلند نوشته یکی از پلاکاردها را می خواند: مالک اشتر علی به اصفهان خوش آمدی!
کمی دیگر درباره این سفر رئیس دولت حرف می زنیم اما نه راننده تاکسی واکنشی نشان می دهد و نه مسافری که در صندلی جلو نشسته است.

برداشت 2- اصفهان- سوار تاکسی- حرکت از دروازه شیراز به سمت سی و سه پل – بعد از ظهر
همسفر 2 رو به راننده: اومده شهرتون را آباد کنه ها.
راننده: سکوت
همسفر2: میگن امروز قراره تو دانشگاه اصفهان سخنرانی کنه برای همین کمی ترافیک به هم ریخته.
راننده: سکوت
کمی دوباره خودمان در این باره حرف می زنیم . راننده تاکسی هیچ واکنشی نشان نمی دهد. بحث را تمام می کنیم.

برداشت 3- اصفهان- سوار تاکسی- حرکت از سی و سه پل به سمت محل اقامت- پنجشنبه شب
باز همین ماجرا تکرار می شود و راننده تاکسی هیچ واکنشی به صحبت های ما نشان نمی دهد.

برداشت 4- اصفهان – سوار تاکسی – به سمت سی و سه پل- صبح جمعه
همسفر2- چرا اینقدر محافظه کارن؟ از دیروز مرتب این بحث را انداختم وسط ولی هیچ راننده ای واکنش نشان نداد.
من: آره دقت کردم. من هم به این نتیجه رسیدم.
همسفر 1: یزدی ها هم اینطوری هستن.
همسفر 2: نه قبول ندارم تا این حد محافظه کار نیستن.
من: ولی تو تهران ماجرا فرق می کنه.
صحبت ما درباره یزدی ها و تهرانی ها و اصفهانی ها بود که راننده غیرتی شد و گفت : اینقدر درباره یزدی ها و اصفهانی ها غیبت نکنید.
همسفر2: من خودم یزدی هستم. این دوستمون اصفهانی است و اون یکی هم آخرش میرسه به اصفهانی ها.
پیاده می شویم.

برداشت آخر- اصفهان – حرکت از میدان نقش جهان به سمت محل اقامت- ظهر جمعه
بالاخره یک راننده تاکسی به حرف آمد.
راننده: خیلی کار می کنه اما بلد نیست مدیریت کنه.
من: تو انتخابات شرکت کردید؟
راننده: نه
من: می گن طرفداراش در اصفهان زیاد بوده.
راننده: نمی دونم ولی فکر کنم طرفدارای موسوی بیشتر بود. شاید در دهات ها طرفداراش زیاد بوده ولی تو خود اصفهان فکر نکنم.
کلی صحبت دیگه هم میشه . گرچه احتیاط در صحبت هاش وجود داره اما حرف می زنه تا می رسیم.

برداشت 1- تهران – سوار تاکسی- حرکت به سمت خانه- ساعت 11 شب – جمعه
راننده: اصفهان بودید؟
من: بله
راننده: می گن رفته بود اصفهان. این دو روز اخبار را دنبال نکردم. چطور بود اصفهان؟
من: شنیدم که زیاد گویا استقبال نکردن.
راننده: خوب دارن یواش یواش می فهمن که به وعده هاش عمل نکرده و بدتر هم میشه.
من: سکوت
راننده شروع می کنه ماجرای یکی از اقوام را تعریف می کنه که از قدیمی های سپاه هست و بعد از 27 سال فعالیت در سپاه وقتی چند ماه پیش دیده بودتش کلی ناراضی بود و سعی می کرد هر چه سریعتر خودش را بازنشست کنه.
راننده متکلم وحده شده بود و از نارضایتی ها می گفت . از هدفمند کردن یارانه ها می گفت. از انتخابات می گفت و می گفت و می گفت....
رسیدیم.
خداحافظی کردم و رفتم.

برداشت 2- تهران- دو روز بعد- داخل خودروی آژانسی- ونک به سمت منزل-ساعت 11 شب
راننده: از کدوم مسیر برم ؟ نیایش یا همت؟
من: الان که ترافیک نیست از حکیم برید بهتره.
راننده: اینقدر تو این ترافیک موندم خیال می کنم الان هم ترافیکه.
من: درسته.
رانند: خانم اوضاع خیلی بده و هر روز هم بدتر میشه( کمی از تموم شدن سهمیه بنزینش می گوید تا به سیاست می رسد)
من: سکوت
راننده: پدرم 6 سال تو جبهه جنگید و از فرمانده هان جنگ بود اما نخواست از هیچ مزیتی بد جنگ استفاده کنه برای همینه من این وقت شب برای پول درآوردن باید با این ماشین کار کنم.
من: تو این دوره زمونه کمتر آدمی مثل پدر شما پیدا می شه.
راننده: پدرم با سردار .... دوسته . می دونم الان بهش بگه این کار یا اون کار را برای خانواده ام بکن انجام می ده اما نمی خواد.
باز راننده: خیلی شرایط سیاسی کشور بده. اگه این طرح هدفمند کردن یارانه ها اجرا بشه خیلی شرایط بدتر میشه. خانم دارن خودشون تیشه به ریشه اشون می زنن.
من :سکوتی همراه با تائید.
راننده: من در آژانس..............
اینقدر گفت و گفت تا رسیدیم آخرش گفت ببخشید سرتون را درد آوردم. من گفتم : اصلا و ماجرای اصفهان تا آخر برداشت یک تهران را برایش تعریف کردم و خداحافظی.
*حال این سوال برای من باقی است که دلیل این برخورد اصفهانی ها چه بود؟ بی تفاوتی؟ محافظه کاری؟ یا موارد دیگه ای که من اطلاع ندارم البته شاید رفتار آنها عادی هست و رفتار تهرانی ها غیر عادی است.

۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

نگار سایه و خبرنگاری آزاد

وقتی خبر دستگیری نگار سایه و سپس همسرش را شنیدم پیش خودم تکرار کردم : نگار سایه!! چه اسم آشنایی!

از یکی از بچه ها که آنلاین بود پرسیدم چنین فردی را می شناخته پاسخ داد: نه

بعد خبر را خوندم . انگار خبر یک چیزی کم داشت. خبر نوشته بود: خبرنگار آزاد رسانه ها....نمی فهمیدم چرا نوشته خبرنگار آزاد....با خودم گفتم خبرنگار آزادی که زندانی شد.

امروز یک دوست از من پرسید نگار سایه را می شناختی؟ مگه باهاش همکار نبودی؟

اوه خدایا! نگار سایه را شناختم و همان لحظه معنی خبرنگاری آزاد را فهمیدم.

خودم 9 سال خبرنگار آزاد بودم .......
همیشه همدیگر را در محل کارمون می دیدیم ولی هیچ موقع نشد تا با هم صحبتی داشته باشیم.ذهنم حسابی درگیرش شد. امیدوارم زودتر آزاد بشود.

۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه

تمام هیجانات شورای دور اول+عکسی قدیمی از عطریانفر

شیده، دوست خوبم نوستالژی شورای اول را با یک عکس زنده کرد. داشت تعریف می کرد که داره عکس های قدیمی را می بینه و فقط حیف که یک عکس نیست، عکسی که من داشتم و براش فرستادم...کلی خاطره با این عکس برای من زنده شد:

روز آخر شورای دور اول یعنی 18 دی 1381 بود. می خواستند صلاحیت ملک مدنی، شهردار آن دوران تهران را بررسی کنند اما طیف کارگزارانی های شورا مانند عطریانفر و علیزاده طباطبایی و... مانع شدند و با خروج از شورا، جلسه را از رسمیت خارج کردند.
این عکس که در روزنامه ایران منتشر شد لحظه خروج عطریانفر را نشان می دهد(آخی! الان زندانه). وقت اذان ظهر بود. وضو گرفت. وارد جلسه شد. روی صندلی اش که نزدیک جایگاه خبرنگارها بود نشست. جوراب هایش را پاش کرد. میکرفن را روشن کرد و اعلام کرد که دستور جلسه بعدی را قانونی نمی داند و بعد بلند شد. کتش را پوشید و از جلسه رفت.

اصغر زاده بسیار عصبانی بود. یک لحظه بهت جلسه را فرا گرفت. بعد اصغر زاده بلند شد. از جلوی جایگاه خبرنگاران رد شد و گفت :«نماينده‌اي كه از مردم رأي گرفته و وكيل مردم است اما وظيفه خود را انجام نمي‌دهد، با جنازه (غايبان جلسه) هيچ فرقي نمي‌كند.بهتر است مردم تهران 5 جنازه‌ را پس بگيرند(به 5 نفری اشاره می کرد که جلسه را ترک کردند)»
متن تقریبا کامل صحبت های آن روز اصغرزاده

نکته: در این عکس من هم کنار دوستم شیده نشسته ام. اما آقای عطریانفر مانع شده اند.(دقیقا پشت سر عطریان فر هستم)
شیده هم دراین باره نوشته

۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

خرده رسانه ها در شبکه های اجتماعی در حال شکل گیری است

به قول یه دوست «حس مشترک» باعث شده که در چند ماه اخیر برنامه های دسته جمعی با دوستان قدیمی و جدید داشته باشیم.
گویی بیکاری این ایام هم مزید بر علت شده تا به اندازه تمام عمرم با دوستان به کافی شاپ، رستوران، پارک ، سفر و ... بروم. تقریبا حداقل هفته ای یکبار از این دیدارها دارم.
گویی ناخواسته شبکه ای اجتماعی در اطراف من در حال شکل گیری است. در دیدارهای دسته جمعی با آدم های جدید آشنا می شم.
دیروز دوست خوبی بانی خیر شد و بچه های حلقه تربیت مدرس به همراه برخی از بچه های روزنامه را دور هم جمع کرد تا بیشتر باهم آشنا بشیم . در این بین با کیکی که تدارک دیده بود من را حسابی سورپرایز کرد و یه جشن کوچک تولد هم گرفتیم.
این دیدارها و دور هم جمع شدن ها اخیرا برای من بسیار زیاد اتفاق می افته و به نظرم صحبت کردن ، تبادل اخبار و اطلاعات و... خیلی تاثیرات مهمی می تونه داشته باشه.
به نظر من این می تواند بخشی از همان خرده رسانه ها باشد. خرده رسانه هایی به دلیل حذف یک عقیده در رسانه های اصلی مانند صدا و سیما شکل می گیرد و گاهی می تواند تاثیرگذار تر از رسانه های فراگیر باشد.

۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

درس مصاحبه خبری و مصاحبه های مسئولان ایرانی با شبکه های خارجی

یکی از بهترین درس هایی که در چهار سال دانشگاه تجربه کردم ، درس مصاحبه خبری بود. این درس با دکتر علیرضا عامری معرکه بود و هیچ وقت گذر زمان را احساس نمی کردیم.

با توجه به اینکه ما این درس را به انگلیسی گذراندیم یکی از بخش های ثابت کلاس درس بررسی مصاحبه های خاتمی و احمدی نژاد با سی ان ان و گزارشگر آن یعنی کریستین امانپور بود.
اون سالی که این واحد را می گذراندم تازه احمدی نژاد به ریاست دولت رسیده و تازه از نیویورک برگشته بود. توی آن سفر مصاحبه ای با سی ان ان داشت که خیلی کوتاه بود.
بررسی این مصاحبه، تکنیک هایی که در آن بکار رفته بود و مقایسه این مصاحبه با مصاحبه ای که امانپور در ایام نوروز با خاتمی انجام داده بود نکات جالبی را برای همه دانشجویان به همراه داشت.

حال فکر می کنم اگر هنوز در آن دانشکده استاد عامری حضور داشته باشد حتما مصاحبه های لری کینگ با احمدی نژاد را بررسی خواهد کرد. تصور کردن آن کلاس برای من همینجوری اش هم هیجان انگیز است.....

۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

متولد ماه مهر

گویا بحث متولدین ماه مهر با توجه به وضعیت کشور بعد از انتخابات هم یک رنگ دیگه به خودش گرفته است. کشفیات برخی دوستان هم به جالب تر شدن ماجرا افزوده....

امروز گویا کشف شده که میرحسین موسوی متولد 7 مهر است. 7 روز بعد از آن یعنی 14 مهر مهدی کروبی به دنیا آمده است و 7 روز بعد یعنی 21 مهر زاد روز محمد خاتمی است..پس مهر ماه سبز شده است.

حال باید دوباره برویم و فیلم متولد ماه مهر احمدرضا درویش را ببینیم و به او پیشنهاد کنیم که یه فیلم جدید با این سوژه ها بسازد.

پی نوشت: اصلا این مطلب را نوشتم که بگویم من هم متولد ماه مهر هستم.

۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

روزی به نام خبرنگار

سال گذشته نزدیکای روز خبرنگار، از جایی که حدود 9 سال برایش کار خبر می کردم جدا شدم. جدا شدن از این مکان برایم سخت نبود گرچه روزهای بیکاری روزهای دردآوری را برایم به ارمغان آورد.

در آنجا تنها یک استاد برای من بسیار قابل احترام بود. تنها او بود که گه گاهی پایم را در این یکسال به آنجا می کشاند اما چند روز پیش این استاد که مدیر اخبار آنجا بود رفت.....وقتی خبر رفتنش را از جایی که سالها برایش تلاش کرده بود شنیدم شوکه شدم.

اگر فردا روز خبرنگار است و اگر هنوز می توانم در این بازار بگیر و ببند رسانه ها خودم را خبرنگار بمانم نباید روزی را فراموش کنم که تنها 18 سال داشتم و تازه دبیرستان و پیش دانشگاهی را تمام کرده بودم . آن روزها با عشق و علاقه به کار خبر روی آوردم و مشوق اصلی من همین استاد خوبم بود....

۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

غلامحسین الهام شهرداری تهران؛ وقتی شهردار سایه معاون می شود

از همان روزهای اولی که «محمد هادی ایازی» به شهرداری تهران آمد و نامش با سمت مشاور عالی شهردار مطرح شد، خیلی ها از جمله برخی از اعضای شورای شهر از او با نام «شهردار سایه» یاد می کردند. فردی که در آن زمان « تنها» سمت مشاورت در شهرداری تهران را داشت اما تقریبا همه کاره بود و هست.

روز گذشته خبری منتشر شد که «ایازی» جای «نوریان»، معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران شده است. ایازی تا پیش از این، سمت های مشاورعالی شهرداری تهران، رئیس شورای اطلاع رسانی شهرداری، سخنگوی شهرداری تهران، رئيس هيات مديره سازمان فرهنگي هنري و .... را داشت و به نوعی «الهام» شهرداری تهران به حساب می آید .گرچه نوع سمت های او با سمت های الهام متفاوت است و تا کنون حالت اجرایی نداشته است.
گفته می شود شهردار سایه تهران، نفوذ بالایی روی قالیباف شهردار فعلی تهران دارد. باید دید که در این روزها که تغییرات در شهرداری تهران به وفور مشاهده می شود سخنگوی جدیدی جای ایازی معرفی می شود یا معاون جدید شهردار سخنگو هم باقی می ماند.
«نوریان» و «ایازی» هر دو از نیروی انتظامی به شهرداری تهران کوچ کرده بودند. روزهای ابتدایی سال 88 کنار گذاشتن «نوریان» به گوش می رسید اما با جنجالی شدن ماجرا و رسانه ای شدن آن ، قالیباف تصمیم گرفت کمی صبر کند و بالاخره روز گذشته تغییر و تحولات اساسی خود را در شهرداری تهران اجرایی کرد.
اما «نوریان» بعد از کنار گذاشتن «علی عسگری» از سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران در کنار معاونت فرهنگی و اجتماعی رئیس این سازمان هم شد.

بسیاری از هنرمندان معتقد بودند که دوران «علی عسگری» در شهرداری تهران یکی از بهترین دوران بوده است اما در مراسم تودیع و معارفه او که در غیابش برگزار شد قالیباف تندترین انتقاد ها را علیه او بکار برد. گفته می شود علت برکناری عسگری دستور برخی از مقامات بوده است. آن زمان یکی از بهانه ها برای این تغییر یکپارچه شدن مدیریت معاونت فرهنگی و اجتماعی با ریاست سازمان فرهنگی و هنری عنوان می شد که امروز بهانه بودن این ماجرا بیشتر آشکار شد چراکه مدیریت این دو سازمان متفاوت اعلام شده است و در حالی که از ایازی به عنوان معاون فرهنگی و اجتماعی یاد می شود، شوشتری به عنوان رئیس سازمان فرهنگی و هنری انتخاب شده است.

مسعود کرباسیان اصلاح طلب از معاونت شهرداری رفت


مسعود کرباسیان در دهه نخست بعد از انقلاب از مدیران بسیار جوان در کابینه میرحسین موسوی بود. مسعود كرباسيان، جزو مديرانى بود كه از سال ۱۳۶۰ تا چند سال پیش در دولت حضور داشت. زمانى معاون بهزاد نبوى در وزارت صنايع سنگين بوده است، پس از آن در وزارت بازرگانى با وهاجى و آل اسحاق به عنوان معاونت بازرگانى خارجى همكارى داشت. در ابتداى وزارت نفت زنگنه، معاونت را در دست گرفت، به همين خاطر مى توان ردپاى او را هم در تأسيس پتروپارس ديد، اما پس از مدتى به وزارت بازرگانى برگشت تا معاونت داخلى شريعتمدارى را بر عهده بگيرد. در دولت دوم خاتمى او به گمرك آمد و اداره اين سازمان طويل را در دست گرفت و در نهایت در سال 1384 از دولت خارج شد و به شهرداری تهران آمد.
زمانیکه مسعود کرباسیان عید امسال برای عید دیدنی با میرحسین موسوی به فرهنگستان هنر رفت فلش های دوربین عکاس ها، عکس او با میرحسین موسوی را ثبت کردند. آن زمان زمزمه های حمایت معاونان قالیباف از میرحسین موسوی شنیده می شد و شاید این موضوع برای فرد اصولگرایی مانند قالیباف خوشایند نبود بنابراین
«محمدرضا واعظ مهدوی» معاون برنامه ریزی شهرداری تهران به دلیل حضور در ستاد میرحسین موسوی از سمت خود استعفا داد اما کرباسیان در معاونت خدمات شهری باقی ماند تا اینکه بعد از انتخابات گویی او ترجیح داد در معاونت حساسی مانند خدمات شهری باقی نماند و به شرکت سرمایه گذاری شهرداری تهران که حتی با رشته تحصیلی او و تخصصش قرابت بیشتری دارد برود.
احمد دنیا مالی رئیس قایقرانی و معاون شهردار

تنها فردی که هم اکنون در سطح معاونت های شهرداری تهران شائبه اصلاح طلب بودن او به گوش می رسد «احمد دنیا مالی» معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران است. او در دولت خاتمی در سازمان بنادر و کشتیرانی بود و با تغییر دولت به شهرداری تهران آمد.
او از همان دورانی که به شهرداری تهران آمد رئیس فدراسیون قایقرانی هم بوده است و به نوعی دو شغله ورزشی هم محسوب می شود اما با جدیت در این دو سمت متفاوت از یکدیگر فعالیت می کند.

۱۳۸۷ اسفند ۱۸, یکشنبه

گون یا نسیم؟

به کجا چنین شتابان ؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان ؟
همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان ؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر !‌
اما تو دوستی خدا را
چو ازین کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را
*من گون هستم یا نسیم؟

۱۳۸۷ اسفند ۱۵, پنجشنبه

تغییر نام خیابان ها!

چند وقت پیش با تاکسی از ونک عازم میدان آرژانتین بودم. متوجه شدم که اسم خیابان «زاگرس» که اسمی زیبا و اصیل است و در آن محدوده کنار خیابان «الوند» قرار دارد به خیابان «عماد مغنیه» تغییر کرده است.
خیلی ناراحت شدم که چرا باید اسم های زیبای خیابان هاعوض شود؟
این همه خیابان در تهران است که یا اسم ندارند و یا تغییر اسم آن خنثی عمل می کند اما عوض کردن اسم خیابانی که اولا در بین مردم جا افتاده است. دوما اسم زیبا و اصیلی دارد. سوما کنار خیابان دیگر به نام «الوند» پر معنا هم می شود به نظر من یک اشتباه بزرگ است.
با وجود اینکه بیش از یک ماه است که به طور کامل تابلوی «زاگرس» به «عماد مغنیه» تغییر پیدا کرده است اما گویا امروزمی خواهند از این پلاک رونمایی کنند!!!!

اصلاحیه!؟:یکی از دوستان پیغام گذاشته خیابان زاگرس تغییرپیدا نکرده و خیابانی به نام بهاران به نام مغنیه تغییر پیدا کرده است. امیدوارم همین طور باشه و من اشتباه کرده باشم.

۱۳۸۷ بهمن ۲۸, دوشنبه

آقای رئیس جمهور! قدرفرصت سه ماهه را بدانید!

فهیمه عزیز از من خواست تا گزارشی درباره جلسات شهرداری و رئیس جمهور درباره ترافیک بنویسم(برای روزنامه فرهنگ آشتی) با اونکه می دونم خواسته اش و آنچه می خواست را به طور کامل برآورده نکردم اما گزارشی که نوشتم را دوست دارم.

برخی قسمت های گزارش به سال 1384 برمی گردد. اردیبهشت سال 1384 یعنی زمانیکه خاتمی به عنوان رئیس جمهور از ترافیک تهران گله کرد و احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران بسیار تند و توهین آمیز جواب او را داد. در بخشی از صحبت های احمدی نژاد به خاتمی توصیه شده که قدر فرصت سه ماهه تا پایان دوره ریاست جمهوری را بداند. شاید حالا قالیباف باید همین جمله را برای احمدی نژاد به کار برد البته شاید شاید و شاید!



آقای رئیس جمهور! قدر فرصت سه ماهه را بدانید!

گروه جامعه: نم‌نم باران بهاری در اردیبهشت سال 1384 باعث ایجاد طوفان بین شهرداری و دولت وقت شد اما در زمستان بی‌باران سال 1387 طوفان بین این دو نهاد بارها درگرفته و به نقطه اوج خود در کل دوران شکل‌گیری مدیریت شهری در ایران رسیده است. تا جایی که جلسات مشترک ترافیکی در ماه اخیر خود باعث تشدید ترافیک دعواهای این دو نهاد مخصوصا در زمینه حمل و نقل شد.

مشکلاتی که از پاستور هم دیده نشد

«محمد خاتمی» رئیس‌جمهور سابق در اردیبهشت سال 1384، وقتی برای شرکت در مراسمی عازم دانشگاه تهران بود به دلیل باران و ترافیک با تاخیر در مراسم حاضر شد. این موضوع باعث شد تا از ترافیک شهر تهران گلایه کند اما حتی یک روز از این گلایه‌ها نگذشته بود که «محمود احمدی‌نژاد» که در آن تاریخ بر صندلی شهرداری تهران تکیه زده بود شدید ترین انتقادها را علیه رئیس‌جمهور به کار برد: «مطلع شدم که رئیس محترم دستگاه اجرایی بالاخره یک‌بار در ترافیک تهران معطل شدند و از نزدیک آن را لمس کردند، هرچند دوست نداریم رئیس‌جمهور در ترافیک معطل شوند، اما از این جهت خوشحال و از سوی دیگر متاسفم؛ خوشحال از این که بالاخره یک بار از میان مردم عبور و در پایان دوره هشت ساله بخشی از مشکلات مردم را لمس کردند و متاسف از این که بسیار دیر و در پایان دوره ماموریت با معضل ترافیک آشنا شدند».
او در کسوت شهردار تهران به این انتقادها شدت بیشتری داد و گفت:«البته احتمال مي‌دهم كه رئيس‌جمهور اين بار از مسير ويژه و با اسكورت حركت نكرده و همين امر باعث شده كه بخشي از مشكلات مردم را لمس كند. شايد به جاي اينكه از پاستور به دانشگاه تهران بروند، از كاخ سعدآباد حركت كرده‌اند و اين مسير طولاني ايشان را دچار مشكل كرده است و فكر مي‌كنم اگر دفترشان در پاستور باقي مي‌ماند، شايد زودتر با مشكلات مردم آشنا مي‌شدند؛ چراكه در سعدآباد انسان ديرتر واقعيت‌هاي زندگي مردم را مي‌بيند».

در حال حاضر، با وجود اینکه شهردار سابق تهران بیش از سه سال است که به عنوان رئیس‌جمهور کشور در پاستور ساکن و احتمالا در این مکان زودتر با مشکلات مردم آشنا شده است اما شهروندان این شهر احساس نمی‌کنند دولت باری از مشکلات ترافیکی این شهر برداشته باشد و این پرسش میان شهروندان برای بارها تکرار شده ،چرا رئیس‌جمهوری که زمانی شهردار کلانشهری مانند تهران بوده است اقدامی در زمینه برطرف کردن مشکلات پایتخت مخصوصا مشکلات ترافیکی نمی‌کند؟ «علی نوذر پور» کارشناس مسائل شهری در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ آشتی در این رابطه می‌گوید: « می‌توان با قاطعیت گفت درست در نقطه مقابل خواسته و درخواست‌های خودشان در زمانی‌که در شهرداری بودند عمل کردند و می توان گفت نمره دولت در این زمینه نمره غیر قابل قبول است». وی ادامه می دهد: « در ابتدا چنین انتظاری می رفت تا دولتی که رئیسش زمانی شهردار بوده است به مشکلات شهری بیشتر توجه نشان دهد و باتوجه به خواست‌ها و درخواست‌هایی که آقای احمدی‌نژاد از دولت قبل داشت قطعا انتظار می‌رفت که وقتی دولت را در اختیار گرفت در همان چارچوب عمل کند اما چنین اتفاقی رخ نداد».

رئیس‌جمهور قدر فرصت سه ماهه را بداند

چهار سال پیش احمدی‌نژاد در کسوت شهردار تهران به خاتمی در کسوت رئیس دولت هشتم توصیه کرده بود تا قدر فرصت سه ماه تا اتمام دوره خود را بداند و به مردم خدمت کند. اما درست در حالی‌که حدود سه ماه تا پایان عمر دولت نهم باقی مانده است، احمدی‌نژاد از قالیباف برای شرکت در جلسه‌ای برای برطرف کردن مشکلات ترافیکی پایتخت دعوت می‌کند: «دولت به خاطر اینکه بگوید ماهم به فکر هستیم و رئیس‌جمهور هم در این زمینه تخصص دارد این جلسات را تشکیل داده است». این گفته نوذر پور است که ادامه می دهد:«به هر حال آنچه بعد از سه جلسه مشخص شده نشان از نمایشی و سیاسی بودن جلسات دارد چون راهکار ترافیک تهران خیلی مشخص است .»

وی در تشریح راهکارهای ترافیک تهران بدون برگزاری چنین نشست‌هایی، می‌گوید:« در برنامه چهارم توسعه باید سهم حمل و نقل عمومی به 75 درصد کل سفرهای درون شهری می‌رسید . دولت در قانون برنامه موظف شده است تا در بودجه سنواتی هر ساله مبلغی را برای تحقق این هدف از طریق وزارت کشور به شهرداری‌ها پرداخت کند تا به عنوان کمک صرف خرید اتوبوس، واگن‌های مترو، توسعه مترو و ... کند».

نوذرپور می‌افزاید:« متاسفانه در سال‌های گذشته به دلیل موضوع منوریل که مورد نظر دولت هست و شورای شهر و شهرداری با آن مخالف هستند اختلاف نظری حاکم شده است. این اختلاف نظر باعث شده تا دولت در تخصیص اعتبارات به درستی عمل نکند و اعتبارات به موقع در اختیار شهرداری قرار نگیرد و تقریبا شاخص‌های برنامه توسعه که سهم حمل و نقل عمومی را 75 درصد می‌داند محقق نشود».وی معتقد است :«به دلیل اختصاص نیافتن اعتبارات قطعا جلسات ترافیکی بین این دو نهاد نمی تواند خروجی داشته باشد و بیشتر شبیه یک مانور سیاسی است که مشکلات را گردن شهرداری و شورای شهر بی‌اندازد .

نگاه‌های ضربتی به ترافیک
به نظر می رسد دولت در مجموع نشست‌های اخیر بر اجرای برنامه‌های ضربتی برای مهار سریع بحران ترافیک در تهران تاکید دارد. این سیاستی است که احمدی‌نژاد در زمانی که شهردار تهران بود آن را در طرح‌هایی مانند دور برگردان‌ها اجرا کرد و در ساخت وسیله‌ای به نام منوریل اصرار ورزید.

نوذر پور در این باره می‌گوید:« طرح‌های ضربتی طرح‌های بی‌مطالعه هستند در حالی‌که حمل و نقل و ترافیک در شهر تهران نیازمند به یک برنامه ریزی دراز مدت مبتنی بر مطالعات کارشناسی توسط متخصصین امر است که این موضوع در طرح جامع حمل و نقل انجام شده است».

وی به موضوع مشکل تراشی دولت برای تصویب طرح جامع حمل و نقل و ترافیک تهران هم اشاره می‌کند و می‌گوید:« طرح جامع حمل و نقل و ترافیک جزو طرح‌هایی است که علی‌رغم تصویب آن در شورای شهر چون باید در شورای عالی هماهنگی امور ترافیکی کشور هم به تصویب برسد، تصویب این طرح را معطل کردند که بحث منوریل در آن حل و گنجانده شود . چون این طرح تصویب نشده در واقع برنامه عمل برای ترافیک شهر در اختیار شهرداری و شورای شهر نیست ».

بعد از برگزاری سه نشست ترافیکی بین دولت و شهرداری، از جانب شهرداری تهران اعلام شد که این جلسات خروجی مثبتی نداشته‌است و این امر باعث تشدید اختلاف‌ها شد. چهارمین نشست ترافیکی بین دولت و شهرداری در پیش است قطعا «محمدباقر قالیباف»، شهردار تهران می تواند با نیم نگاهی به این سخن احمدی‌نژاد در چهار سال پیش که گفته بود: «يكي از بركات معطلي و دير رسيدن رئيس‌جمهور به دانشگاه اين است كه ايشان به همكارانشان در دستگاه‌هاي اجرايي توصيه كنند تا يك مقدار از نامهرباني‌ها و كم لطفي‌ها در مقابل تصميمات مديريت شهري دست بردارند؛ چرا كه اگر دستگاه‌ها كه كمك نمي‌كنند، حداقل اجازه دهند شوراي شهر و شهرداري به فعاليت خود بپردازند و مشكلات را رفع كنند». می‌تواند تصمیم بگیرد در این جلسه شرکت کند یا نه و در نهایت در صورت شرکت در این جلسه قرار است چه دستاوردی برای شهروندان تهرانی به ارمغان آورد؟

۱۳۸۷ دی ۱۳, جمعه

قالیباف از فرانسه مدرک خلبانی می گیرد

بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 شایعه شده بود که قالیباف زمانیکه در انتخابات توفیق پیدا نکرد برای اخذ مدرک خلبانی بین المللی به فرانسه رفته و در حال گذراندن دوره ها است و بعد هم که با رای شورا ، شهردار تهران شد. اما گویا این رفت و برگشت ها به فرانسه هنوز ادامه دارد و گویا خستگی این سفر ها باعث شد شهردار روز پنجشنبه به منطقه 15 نرود.
خبر ایرنا :انتظاري که براي ديدن شهردار تهران به سر نرسيد!