۱۳۸۴ مرداد ۴, سه‌شنبه

احمدي نژاد،شورا و حاشيه ها


ديروز سفيري، روابط عمومي شوراي شهر بهم زنگ زد و گفت فردا(امروز)زودتر بيا ،قراره احمدي نژاد بياد شورا!دقيقا ساعت 9 شورا بودم.گفتند برم روابط عمومي.در حين اينكه داشتم ميرفتم بالا يه پيرزن جلوم را گرفت و شايد مثل خيلي موادي كه در اين چند سال باهاش مواجه شدم ،زمينش مشكل داشت و كلي پيشم گريه و ناله كرد.آخه از دست من چي برمياد؟؟گفتم بره پيش اعضاي شورا و گفتم امروز قراره احمدي نژاد بياد شورا!به من التماس مي كرد كه ببرمش پيش احمدي نژاد!گفتم :مادر جان فعلا خودم را هم اجازه نميدند كه برم داخل صحن!در ضمن الان احمدي نژاد نميتونه برات كاري بكنه!
هرچي من ميگفتم يه چيز ديگه ميگفت و التماس مي كرد.خلاصه سفيري اومد و به من گفت:اينجا واينستا!سريع برو بالا!
بعد از كلي بازرسي و وارسي رفتيم داخل صحن!جلسه بطور عادي پيش ميرفت.البته زياد هم عادي نبود.اولين دستور جلسه ارائه گزارش يكي از معاونتهاي شهرداري بود كه به قدري كسل كننده بود كه هيچ كدام از اعضاي شورا هم گوش نمي دادند،يا دوتا دوتا داشتند حرف ميزدند يا خواب بودند يا اصلا سر جاشون نبودند!بعد از اون هم يك لايحه تصويب كردند و بعد از اعضاي تيم صعود كننده به اورست تجليل شد!يه لايحه دوفوريتي هم داشتند كه ازش گذشتند!ساعت يازده و نيم احمدي نژاد اومد!صحن شورا داشت شلوغ و شلوغ تر مي شد.هر كسي تو شهرادي مسئوليتي داشت اونجا بود.از معاونتها گرفته تا شهرداران مناطق!بعد از گذاشتن هندونه هاي چمران زير بغل احمدي نژاد،احمدي نژاد هم متقابلا اين عمل را تكرار كرد.بعد هم عكس يادگاري حتي با خبرنگاران حوزه شهري!!بعضي ها هم حسابي پاچه خواري كردند!!چون كسي نبود از عكاس ها عكس بگيره چمران اين مسئوليت را پذيرفت.آخر سر هم در جمع خبرنگارا اين ثمانه خانم روزنامه شرق معلوم نبود چه جوري خودش را كنار احمدي نژاد رسونده بود و ازش سوال ميكرد(اصلا يه ريزه جا نبود كه بريم جلو)در ضمن يه سوالي پرسيد كه چمران را كه كنار احمدي نژاد ايستاده بود حسابي عصباني كرد و گفت:خانم من جواب شما را قبلا داده بودم كه ثمانه هم جواب دادكه سوالم را دارم از دكتر مي پرسم نه شما!!!