نتوانستم بعد از گذشت 2 سال از آن روز تاریک یاد نکنم. نخستین نشست خبری شهردار و اعلام شدن سقوط هواپیما در آن جلسه!
سه تا از بچه های دانشکده در آن هواپیما بودند. در یکی از درس های عمومی با آقای اناری همکلاس بودم. یک هفته بعد از ماجرا وقتی استاد داشت حاضر – غایب می کرد به اسم او رسید و با یک آه دردناک خدابیامرزی گفت و گذشت!
یاد مجله دانشکده هم می افتم که در تبلیغش از یک طنز تلخ استفاده کرده بود.بزرگ در راه پله های سلف نوشته بودند : استاد اجازه! بقایی گفته هواپیماشون سقوط کرده امروز نمی تونه سر کلاس بیاد !
بچه ها تعریف می کردند چند روز قبل از آن سفر ،بقایی پیش استاد آمده بود و گفته بود که به دلیل سفر کاری هفته دیگر نمی تواند در کلاس شرکت کند!
خاطرات کربلایی احمد عکاس همشهری هم جای خود دارد و خاطرات خیلی های دیگر............
سه تا از بچه های دانشکده در آن هواپیما بودند. در یکی از درس های عمومی با آقای اناری همکلاس بودم. یک هفته بعد از ماجرا وقتی استاد داشت حاضر – غایب می کرد به اسم او رسید و با یک آه دردناک خدابیامرزی گفت و گذشت!
یاد مجله دانشکده هم می افتم که در تبلیغش از یک طنز تلخ استفاده کرده بود.بزرگ در راه پله های سلف نوشته بودند : استاد اجازه! بقایی گفته هواپیماشون سقوط کرده امروز نمی تونه سر کلاس بیاد !
بچه ها تعریف می کردند چند روز قبل از آن سفر ،بقایی پیش استاد آمده بود و گفته بود که به دلیل سفر کاری هفته دیگر نمی تواند در کلاس شرکت کند!
خاطرات کربلایی احمد عکاس همشهری هم جای خود دارد و خاطرات خیلی های دیگر............