خیلی خیلی لذت بردم از خوندن این گزارش مجله ریدردایجست!
فوق العاده بود.هم زیبا نوشته شده بود، هم جذاب بود، هم خوب ترجمه شده بود و .....
درباره مودب ترین و بی ادب ترین شهرهای جهان است و چگونگی انتخاب آنها!
نیویورک، زوریخ و تورونتو، «مودب»ترین شهرهای دنیا
جامعه > شهری - گزارش «ریدرز دایجست» از رفتار شهروندان 35 شهر بزرگ جهان
آنچه میخوانید ترجمه و خلاصه شده گزارشی است که در آن، هفته نامه «ریدرز دایجست» به بررسی 35 شهر مهم جهان از نظر شاخصهای رفتاری شهروندان آنها پرداخته است. اگرچه تهران، در میان این 35 شهر نیست، اما شاید با مطالعه این گزارش، حداقل شهروندان تهرانی بتوانند جایگاه این شهر را در میان شهرهای «مودب» دنیا حدس بزنند.
ریدز دایجست، با سابقهای 80 ساله و تیراژی 100 میلیونی، در 48 کشور جهان به 19 زبان مختلف منتشر می شود.
در یک صبح سرد زمستانی، زنی وارد یکی از رستورانهای معروف شهر نیویورک میشود. دقیقا جلوی او، پوشه پر از مدارک مردی از دستش میافتد. زن مکث میکند، خم میشود و در جمع کردن کاغذها از روی زمین به او کمک میکند.
شش ساختمان آنطرفتر، مردی وارد فروشگاهی میشود، اما قبل از ورودش، خیلی مودبانه در فروشگاه را برای شخص پشت سرش باز نگه میدارد.
فروشنده یک مغازه شلوغ، از خانمی به خاطر خریدش تشکر میکند و به او میگوید: «خوش باشید!» خانم خریدار هم لبخند پهنی به او میزند و طوری «روز خوبی داشته باشید» میگوید که انگار با تمام وجود همین آرزو را دارد.
«لین تراس» در پرفروشترین کتاب بینالمللیاش با عنوان «به سخن دیگر» در زمینه مرگ اخلاقیات ادعا کرده که امروزه، تعارفات رایجی مانند گفتن «معذرت میخواهم» عملا از بین رفته است. حتما خیلیها با این حرف موافقند. همچنین با توجه به یکی از آخرین تحقیقات در این زمینه، 70 درصد از بزرگسالان ایالت متحده میگویند در حال حاضر مردم گستاختر از 20 سال پیش شدهاند.
آیا این ادعا صحت دارد؟ «ریدرز دایجست» تصمیم گرفته این حقیقت را کشف کند که آیا ادب و نزاکت کاملا از بین رفته است یا نه. این مجله، خبرنگاران خود را به 35 کشور جهان- که این مجله را منتشر میکنند- فرستاده است؛ از اوکلند پایتخت نیوزیلند تا زاگرب پایتخت کرواسی. در ایالات متحده، نیویورک به عنوان شاخص در نظر گرفته شد.
روال کار در نیویورک هم مانند شهرهای دیگر بود: دو خبرنگار- یک خانم و یک آقا- سطح شهر را پوشش دادند و در خیابانهای شلوغی که فروشگاههای خردهفروشیشان هم پررونق بود، ساکن شدند. آنها سه آزمایش انجام دادند: «آزمون در» (آیا کسی پیدا میشود که در را برای آنها باز کند؟)، «آزمون ریختن پوشه مدارک» (آیا کسی به آنها کمک میکند کاغذهایی که به طور اتفاقی بر زمین ریخته، جمع کنند؟) و «آزمون فروشندهها» (فروشنده مغازه از خرید آنها تشکر میکند؟). برای محکمکاری نیز، آزمایشهای نیویورک که در رستوران «استارباکس» برقرار بود و در حالحاضر شهرت فراوانی کسب کرده، هر 60 آزمایش (20 مورد از هر نوع) انجام گرفت.
برای این کار، خبرنگاران با تمام این موارد برخورد داشتند: مردان و زنان از نژادها، سنین، حرفهها و سطوح درآمدی مختلف. آنها یکی از زنان هنرپیشه، یک دانشآموز دبیرستانی، یک تحلیلگر اقتصادی و دو نفر از ماموران پلیس نیویورک را ملاقات کردند.
در آخر نیز، چهار نفر از هر پنج نفری که این خبرنگاران با آنها مواجه شدند، در آزمون ادب و نزاکت مجله ریدرزدایجست شرکت کردند و نیویورک را به مودبترین شهر در جهان تبدیل کردند.
تلاش مشتاقانه
با اینکه 90 درصد نیویورکیها از «آزمون در» سربلند بیرون آمدند، فقط 55 درصدشان «آزمون ریختن پوشه مدارک» را گذراندند. آیا مردم وقتی برای کمک به دیگران به زحمت میافتند یا نیاز به تلاش بیشتری دارند، مشتاق کمک کردن به یکدیگر نیستند؟ خبرنگاران متوجه شدند که همیشه هم اینطور نیست. مثلا زنان باردار معمولا برای جمع کردن کاغذهای دیگران از روی زمین خم نمیشوند. اما خانمی به نام لیز که به سختی دو فنجان قهوه را در دست دارد، دسته کلید و کیف پولش نیز در سینی قهوههاست، با این حال خم میشود و سعی میکند کاغذهایی را که روی سنگفرش خیابان ریخته، جمع کند. وقتی از او دلیل کمک کردنش را میپرسند، او حقیقت امر را میگوید: «خب، من آنجا حضور داشتم!»
بخشی از کار
19 نفر از 20 فروشندهای که در معرض «آزمون فروشندهها» قرار گرفتند، موفق عمل کردند. راجر بنجامین، مدیر رستوران استارباکس منهتن، تصدیق کرده است که این شعبه، چگونگی رعایت ادب و نزاکت را به کارمندان خود آموزش میدهد. یکی از خدمه این رستوران نیز میگوید: «باید به مردم احترام گذاشت و راهی را برای رفتار با آنها در پیش گرفت که آنها برای مراجعههای بعدی به فروشگاه ما راغب باشند.»
کارمند یکی دیگر از رستورانها علاوه بر اینکه معتقد است رعایت ادب و نزاکت جزئی از کار اوست، میگوید: باید احترام بگذاری تا احترام ببینی.
جوانمردی، هنوز نمرده!
در این تحقیق رویهمرفته، مردان بیشتر مشتاق کمک به دیگران بودند، به خصوص وقتی پوشه کاغذهای کسی روی زمین میریخت. در 63 درصد از این موارد، مردان پیشنهاد کمک دادند و این مقدار در میان زنان 43 درصد بود. البته، مردان نسبت به کسی که به او کمک میکردند، کاملا دموکراتیک عمل نمیکردند. همه آنها، در رستوران را برای خانم خبرنگار ریدرزدایجست باز کردند و بیشتر مایل بودند که کاغذهایی خانم خبرنگار را از روی زمین جمع کنند تا اینکه بخواهند برای آقای خبرنگار کاری انجام دهند.
پیت مولر 27 ساله، متصدی رسیدگی به حساب مشتریها در بروکلین میگوید: «من در را برای هر کسی که پشت سرم باشد، باز میکنم» و با لبخند اضافه میکند که: «اما قطعا نسبت به خانمها هوشیارترم!»
مادرها بهتر میدانند
تقریبا، معمولترین علتی که مردم برای رها کردن کار خود و کمک به دیگران ذکر کردهاند، تربیت است. خانم جوانی که در یک روز سرد و بورانی بروکلین، با وجود اینکه با چترش درگیر است، در را برای نفر پشت سرش باز نگه میدارد، میگوید: «من اینطور بزرگ شدهام».
کریستین دوبویز، 49 ساله، در حال رفتن به باشگاه ورزشی است که برای جمع کردن کاغذهای کسی از روی زمین، توقف میکند. او نیز حرفهای نفر قبل را تکرار میکند: «وقتی جوانتر بودیم، این رفتارها را به ما آموزش دادهاند.»
تعداد کمی از مردم، مثل فردریک مارتین 29 ساله، تاثیر مادرشان را در این امر دخیل میدانند: «مادرم من را اینطور بار آورده است؛ آدابی بی غل و غش!»
دور و بر چه خبر است ...
کریستین روسی، که در یک صبح زود برای جمع کردن مدارک از روی زمین، حاضر به کمک شده، معتقد است یکی دیگر از دلایلی که مردم مشتاقند مودب باشند، این است که: «آدمها دوست دارند کاری را انجام دهند که در شرایطی مشابه، خودشان از مردم توقع دارند.»
دنیش کلینمن، پزشک و نویسنده 57 ساله، تمام انگیزهاش برای کمک کردن را در یک کلمه خلاصه میکند: «همدلی». او در توضیح احساسش میگوید: «همین اتفاق برای من هم افتاده، و من از کسی که 10 تا 15 ثانیه از وقت ارزشمندش را برای کمک به من صرف کرد، قدردانی کردم.»
معذرت! معذرت!
خبرنگاران در آزمونهای زیادی شرکت کردند. در یک مورد، وقتی یکی از خبرنگاران به همراه خانمی مشغول انجام «آزمون در» بود، حدود 10-12 نفر از آدمهای بیتوجه کاغذهای خبرنگار دیگری را که روی زمین ریخته بود، بیتوجه لگد کردند و رفتند. در موردی دیگر، فردی به خاطر دست و پا چلفتیگری خبرنگار ریدرزدایجست، اظهارنظر بدی میکند: «حتما زیادی ...خورده!» و پوزخند میزند.
وقتی دسته دیگری از کاغذها جلوی پای خانم دیگری میریزد، او با دقت از کنار آنها میگذرد و سعی میکند پایش را روی آنها نگذارد. وقتی بعدا خبرنگار با او صحبت میکند، میگوید: «قطعا من یکی از مودبترین آدمها هستم؛ من همیشه سعی میکنم در عبور خانمهای بزرگسال از خیابان، کمک کنم و ... اما وقتی کاغذهای شما روی زمین ریخت، با چنین عکسالعملی از من مواجه شدید!»
خوشبختانه این گونه موارد انگشتشمار بودند و همهگیر نبود! همین برخوردها باعث شد نیویورکیها به عنوان شهروندانی بانزاکت معرفی شوند و عنوان مودبترین شهر جهان را به خود اختصاص داده است.
به عقیده مدیران مجله ریدرزدایجست، این تحقیق، چندان علمی نیست اما برای شناسایی سطح اخلاقیات در گوشه و کنار جهان، قابل قبول است. همچنین انجام چنین کارهای نشان میدهد در دنیایی که آدمها با بیرحمی یکدیگر را هل میدهند تا زودتر به مقصد برسند، میتوانند این کار را با یک لبخند و تشکر انجام دهند. اگر آنها میتوانند در نیویورک خوب باشند، در هرجای دیگری هم میتوانند.
دنیای ادب و نزاکت: رتبهبندی35 شهر
از بین 35 شهر بزرگ جهان، مودبترین و بیادبترین شهرهای دنیا که در «آزمون ادب» ریدرزدایجست شرکت کردند، درج شده است. اعداد و رقمهای زیر، میزان افرادی را که از آزمونها سربلند بیرون آمدهاند، نشان میدهد. در مواردی که چند شهر امتیاز یکسانی کسب کردهاند، اسامی آنها به ترتیب حروف الفبا نوشته شده است.
۲ نظر:
واقعا جالب بود ممنون از ریدرز دایجست و همچنین شما. به نظر من فاکتور های ظریف و جالبی برای آزمایش انتخاب شده بود و خوب که دقت می کنم می بینم که معیار های ادب و نزاکت مخاطب برای من بیشتر کلامی شده بود که این واقعا اشتباه است. به امید تهرانی مؤدب و با نزاکت
پایتخت نیوزیلند شهر ولینگتون است گرچه اوکلند بزرگترین شهر نیوزیلند است.
با سپاس
ارسال یک نظر